الناالنا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات النا

النای یک سال و نیمه=18 ماهه

میگن مامانها همش تو استرس و حرص خوردن هستند راست می گن.این النای شیطون بلا اصلا یه لحظه یه جا نمی شینه.از صبح که بیدار میشه یا خوابه یا داره راه می ره.اونم چه راه رفتنی.یا سرش تو ماشین لباس شوییه و یه پارچه یا لباسهای خودش رو می ریزه تو ماشین و همش درش رو باز و بسته می کنه.یه دفعه هم دستش موند لای درش.همچین گریه می کرد و می گفت مامان باز باز.(یعنی درش رو باز کن). همه چیز رو  اکثر می گه.تا یه سوالی ازش می پرسیم و معطل می مونه میگه نمو.این جوابی برای تمام سوالهاییه که نمی دونه چی بگه.به گوجه می گه=دوجه.ب پرتقال و لیمو =نونو.به آب می گه=آبه.خرگوش=آگوش.جوجه=جوجو.گربه=پیشی.آلبالو=آمبالا. بیسکویت = بی بی .برنج براش گرد می کنم خیلی دوست داره...
7 خرداد 1391

پیشرفتهای النا

تازه یاد گرفته وقتی بهش می گی پاهات کو با دست انگشتهای پاشو می گیره.به مناسبت دندون درآوردنش هم دو توپ یکی خاله اش و دیگری عمه اش بهش دادن . خیلی جالب بود که تا توپ رو گذاشتیم جلوش خودش با دست زد بهش و قلش داد بطرف جلو.و منتظر بود تا یکی دیگه اونو بطرفش پاس بده. کلمه های دیگه که میگه اینه:آپو-تو به جای توپ. بچه ها خیلی سریع بزرگ میشن و کسی نمی دونه که عمرش مثل باد داره می ره.
7 خرداد 1391

دندون النا

دیروز دومین دندون دخترم هم سرش بیرون زد. اون دندون اولیش هم هنوز بطور کامل بیرون نیومده. به مناسبت دندون درآوردنش عمه زری بهش یک بلوز آستین کوتاه نارنجی که یک عروسک روی سینه اش داره داد عمه مژگانش هم یک صابون فیروز و یک شامپو فیروز بچه که شکل جوجه سفید رنگ است و یک مسواک آّبی رنگ که روی دسته اش سه تا خرس داره که روی ابرها هستند بهش داد و گفت من چون یک هفته مریض بودم و دندونم خیلی درد می کرده خیابون نرفتم می بخشید.(دلم براش سوخت یک هفته درد دندونش حتی با مسکن هم از بین نمی رفت .دندون درد شدید با گوش درد شدید داشت.منم یه روز با همسری و النا یه قابلمه سوپ مقوی با قلم درست کردم و براش بردم ).عمه عصمت یه توپ آپارتمانی که روش عکس دو تا عروسک باربی...
7 خرداد 1391

یک اتفاق

یه دفعه یاد یه اتفاق تو عید افتادم گفتم بنویسم تا یادگار بمونه و اما اتفاق: قرار بود بعد از شام بریم خونه پسر خاله ام حامد برای عید دیدنی وقتی رفتیم با همه سلام علیک کردیم و نشستیم النا هم خیلی خوشحال و سر حال بود.رفت توی اتاق خواب اونها من خواستم پشت سرش برم که خانوم حامد گفت اونجا چیزی نیست که براش خطرساز باشه بشین ولی من باز رفتم پشت سرش .النا یه سر و گوشی آب داد و اومد کنار مامانم .مامانم یه سیب دستش داد من یه دفعه دیدم روی سرامیک کنار النا قرمز شد.اول فکر کردم رنگی چیزیه.بعد دستش رو دیدم .همچین خون می یومد که نگو .گفتم مامان دست به چاقو زده گفت نه .خلاصه کلی هل شده بودم سریع بردمش تو ظرفشویی دستش رو شستم.از اونجا که حامد دوره کمکهای ا...
6 خرداد 1391

سال 1391 سال نهنگ

چند روز مونده به پایان سال نود النا واکسن یک سال و نیمه اش رو زد خیلی نگران بودم.آخه با وجود کار زیاد شرکت نمی تونستم مرخصی بگیرم.خلاصه خیلی سخت نبود و سه روز یه جورایی رد شد و رفت.یه شانس دیگه هم که آورد شرکت ما از 27 اسفند تعطیل شد و من نرفتم سر کار وقتی حساب کردم یه 17 روزی در کنارش بودم و اونم حسابی لذتش رو برد.اولین روزهای تعطیل وقتی بیدار می شد و می دید من کنارشم آنچنان خوشحال می شد که نگو.از این اتاق به اون اتاق می دوید و برای خودش آواز می خوند مامانا -مامانا.نمی دونست از خوشحالی چه کنه. سال جدید من همش دنبالش می دویدم.النا دست به این نزن.النا این کار رو نکن.اونقدر شیطون شده بود که نگو منم بعضی وقتها دیگه از دست شیطنتهاش عصبی می شدم...
14 فروردين 1391

تغذیه کودکان یک ساله

تغذیه کودک نقش حیاتی در سلامت او دارد. غذای کودک بهتره عاری از مواد نگهدارنده باشه و از سبزیجات و مواد تازه تهیه بشه.غذایی کودک تنها می تونه 8 ساعت در یخچال نگهداری بشه و از خوراندن غذای مانده به کودک خودداری کنید. سعی کنید غذای کودک نرم و کوبیده شده باشه.اگه از ماهیچه معمولی به جای گل ماهیچه برای غذای کودک یک ساله استفاده می شود سعی کنید در جهت خلاف تارهای ماهیچه با قیچی تکه تکه شود طوری که احتیاج به جویدن نداشته باشد. غذای کودک یک ساله باید هر روز با چند قطره روغن زیتون یا مقدار خیلی کمی روغن حیوانی چرب شود .    
17 آذر 1390

اسباب بازی کودکان

سعی کنید همیشه از اسباب بازیهای استاندارد برای بچه ها استفاده کنید. دقت کنید که استاندارد بودن اونها خیلی نقش مهمی در سلامت کودکتان دارد.اسباب بازی کودکان زیر یک سال باید فاقد قطعات کوچک بوده و از نظر بهداشتی باید کاملا سالم باشد. تاب و وسایل بازی کودکان باید استاندارد باشه. از خریداری تابهای شورتی که به بارفیکس وصل می شود اکیدا خودداری کنید. تا کنون چندین کودک در اثر سقوط و کنده شدن بارفیکس صدمه دیده اند و حتی موردهایی از مرگ کودکان در این زمینه گزارش شده. همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. مراقب سلامت کودک دلبندتان باشید تا بعدها برایتان پشیمانی به بار نیاورد. به امید داشتن کودکی شاد و سالم ...
17 آذر 1390

شیطنتهای النا

این النای شیطون بلا هر چی بزرگتر می شه شیطونتر میشه.ساعت 4 که میشه می یاد جلوی در و همش می گه مامان مامان . چون می دونه من ساعت 4 میام خونه.حالا بچه به این کوچیکی چطور ساعت رو می فهمه خدا عالمه.اگه بخواد بیاد بغل کسی اول کمی نق می زنه بعد اگه بغلش نکنی همچین دعوات می کنه و داد می زنه و جیغ می زنه که نگو بعد هم که بغلش کردی زود شروع می کنه به گاز گرفتن اونم با همون دندونهای تیزش. اونقدر سخت گاز می گیره که با تمام توانش گاز می گیره. نمی دونم همه بچه ها تو این سن اینطورین یا نه. در کل بچه جالبیه.اونقدر با نمک شده که نگو.همه اسباب بازیهاش رو می شناسه.میگی خرگوش بده.سریع می گرده پیدا می کنه.عروسکهای کوچیک رو همه نی نی صدا می کنه.عاشق بیرو...
28 مهر 1390