النای یک سال و نیمه=18 ماهه
میگن مامانها همش تو استرس و حرص خوردن هستند راست می گن.این النای شیطون بلا اصلا یه لحظه یه جا نمی شینه.از صبح که بیدار میشه یا خوابه یا داره راه می ره.اونم چه راه رفتنی.یا سرش تو ماشین لباس شوییه و یه پارچه یا لباسهای خودش رو می ریزه تو ماشین و همش درش رو باز و بسته می کنه.یه دفعه هم دستش موند لای درش.همچین گریه می کرد و می گفت مامان باز باز.(یعنی درش رو باز کن).
همه چیز رو اکثر می گه.تا یه سوالی ازش می پرسیم و معطل می مونه میگه نمو.این جوابی برای تمام سوالهاییه که نمی دونه چی بگه.به گوجه می گه=دوجه.ب پرتقال و لیمو =نونو.به آب می گه=آبه.خرگوش=آگوش.جوجه=جوجو.گربه=پیشی.آلبالو=آمبالا. بیسکویت = بی بی .برنج براش گرد می کنم خیلی دوست داره می گه =دوله دوله (گوله ) .میگم گوزنه چی داره می گه=لاخ(شاخ).چون تا حالا زرافه ندیده به زرافه هم می گه گوزن .هر خوردنی که اسمش رو نمی دونه=به به.
می گیم النا صدات کردیم چی جواب می دی می گه=بعله با تشدید می گه.
دختر خیلی شیطون و بانمکیه .دکتر که می برمش برای چکاپ همچین دکتر رو نگاه کرد اونم دکترش اونقدر جدیه که نگو ناخداگاه بهش گفت:چطوری خانوم کوچولو اونم همینجوری دکترش رو نگاه می کرد.بعد گذاشتمش روی تخت تا لباسش رو بپوشم سریع در کیفش رو باز کرد قطره آهنش رو اورد بیرون و قطره چکونش رو گذاشت تو دهنش و گفت به به .اونقدر دکترش خندید و گفت:عجب دختر شیطون و باهوشی دارید. گفتم آقای دکتر پوستمون رو کنده.
همش برای کم غذا خوردنش حرص می خورم.خیلی کم غذا می خوره.دختر ظریف و لاغریه.دکترش همه جور آزمایشی براش نوشت و در آخر گفت سالمه مشکلی نداره ژنتیکش اینه چون خودت و شوهرت لاغر هستید.من گفتم آقای دکتر من و همسرم وقتی اندازه النا بودیم خیلی توپول بودیم.یه بار هم قرص اشتها بهش داد اصلا به هر جوری نتونستم بهش بدم.دکترش هم گفت اگه نخورد بهش نده اشکال نداره.
حالا این به یه طرف ،هفته دیگه هم واسکن داره اونم چه واکسن سختی.دکترش گفته واکسنش سخته نگران نباشید.
خدا به این مادرها صبر بده تا بتونند بچه هایی خوب و موفق و سالمی رو پرورش بدن