الناالنا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات النا

بدون عنوان

1391/8/10 15:32
نویسنده : گیلدا
534 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان.النا رو بالاخره از شیر گرفتم.اونم یه پروژه ایی بود برای خودش.دکترش از تابستونه گفته باید از شیر بگیریش .منم تابستون این کار رو کردم که خدا روز بد نده مریض داشت میشد اونم از نوع شدیدش.با مامان بزرگم مشورت کردم گفت بچه رو نباید تو گرما از شیر بگیری.ما هم مجبور شدیم اطاعت کنیم.خلاصه یه یک هفته ایی هست که شیر نمی خوره.

سه هفته پیش هم برای مامانا یه حادثه اتفاق افتاد.چشمتون روز بد نبینه .از پله ها پاش پیچ خورده بود و نه تا پله افتاده بود.ولی خدا رو شکر بخیر گذشت و مچ یک پاش پیچ خورد و پای دیگه اش انگشت کوچیکش هم در رفته بود و هم شکسته بود.خلاصه رفت اتاق عمل و هر دو تا پاش رو گچ گرفتن و یه 2 هفته ایی استراحت کرد.منم النا رو خونه عمه هاش می ذاشتم.الانم پاش رو تازه باز کرده و میگه خوبه.

خودم هم یه 2 هفته ایی هست پام رو باز کردم.با اینکه انگشتم از دو جا شکسته بود ولی اونقدر رویه پام درد می کرد که نمی تونستم اصلا راه برم.خودم حدس زدم باید رویه پام رو ماساژ بدم.اونم از نت یاد گرفته بودم.شروع کردم به ماساژ دادن که یه دفعه گفت تق.و نگو پام در رفته بوده و دکتر نفهمیده بوده و پام هم خوب شد.تو محل کارم همکارهام میگن یه شکسته بند هم اینجا داریم .الانم که خوبم.و خوب راه می رم.فقط باید مراقب باشم که اصلا به هیچ جا نخوره.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نسترن
11 آبان 91 19:55
خداروشکر عزیزم بهتری. دوست گلم. نینی نازگلی ,عیدت مبارک. الهی لبت همیشه خندون,دلت همیشه مهربون.
مامان آروین(مریم)
12 آبان 91 7:54
وااااااااااااااااااای ! النا جون دیگه بزگ شد و واسه خودش خانمی .
نسرین مامان باران
14 آبان 91 13:57
سلام گیلدا جون خوب کردی از شیر گرفتیش امیدوارم مامانتون زود خوب بشند
زینب(عمه آرتمیس)
16 آبان 91 12:19
سلام گیلداجون,مرسی که به ماسر می زنی انشالله همیشه درکنارهم خوشبخت باشید می بوسمتون
مامان تیارا
17 آبان 91 8:18
عزیزم من نمیدونستم پات آسیب دیده .انشاءاله زودتر خوب خوب بشی همینطور مادر گلتون .الهی همیشه سلامتی باشه و بلا دور باشه ازتون .
النای نازم هم ببوسید .ای بابا پس من خیلی دخترمو از شیر گرفتم؟



ممنون عزیزم.شما هم انشااله همیشه سالم و سلامت باشید و همیشه به جشن وشادی
زود که از شیر نگرفتیش ولی النا چون تو تابستون گرما بود نشد اون موقع از شیر بگیریش